فقط و فقط خنده
HoMe | eMaiL | Design | Profile
می دانم می
دانم نامه ام را حتی اگر در آخرین روز حیات زمین به دستت برسد می خوانی
بیا به کوچه هایی که امشب میزبان قدمهای من و تو خواهند بود سلام کنیم بیا به یاد چشمهایی که در روزگار غم و غصه با ما گریسته اند گل سرخی در باغچه روحمان بکاریم. شاید کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی اما هرگز کسی را که با او گریسته ای را از یاد نخواهی برد . و من از هنگام تولد کائنات تا کنون سر به شانه های تو گریسته ام پس چگونه می توانم لحظه ای تورا فراموش کنم ؟ چگونه می توانم با ابرهای بهاری در سرودن تو همراه نشوم . اگر به من بگویند : فقط
یکبار می توانم تورا از پشت شیشه های مه آلود ببینم و برایت دست تکان بدهم
و اگر به من بگویند :فرصتی نیست و فقط یک جمله می توانم به تو بگویم و پس
از آن به ابدیت می رسیم رو به رویت می ایستم و می گویم : در قیامت هم نام تو را بر لب خواهم داشت به محشر وعده دیدار اگردادی نمی رنجم وصال چون تویی راصبراین مقدارمی باید
نظرات شما عزیزان:
Desiner: lady skin |